اگر زمان و مکان در اختیار ما بود 

ده سال پیش از طوفان نوح عاشقت می شدم 

و تو می توانستی تا قیامت برایم ناز کنی  

و من کم می آوردم و تسلیم می شدم.  

یکصد سال به ستایش چشمانت می گذشت  

و سی هزار سال سر به ستایش تنت  

و تازه در پایان عمر به دلت راه می یافتم  

هیچ چیز نگو  

که می خواهم تمام نانوشته هایم را یکجا در جانت بریزم بدون کم و کاست...

احمد شاملو.

نظرات شما عزیزان:

ولی اله

ساعت0:26---5 ارديبهشت 1393

- [ایمیل]

اگر زمان و مکان در اختیار من بود..

یک عمر به تماشای چشمان بادمیش می نشستم..

مرسی<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif" width="18" height="18">

ولی اله

ساعت0:25---5 ارديبهشت 1393

- [ایمیل]

اگر زمان و مکان در اختیار من بود..
یک عمر به تماشای چشمان بادمیش می نشستم..
مرسی

asma

ساعت16:28---13 ارديبهشت 1392

[وب سایت]

از دکترشریعتی هم بنویس...
پاسخ: چشم حتما.

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: